زمينشناختي (زمينشناسی) و رابطه آن با جامعه
ممکن است خواننده بپرسد که زمينشناسي به عنوان يکي از علوم پايه، چه ربطي به مسائل اقتصادی، سياسي و اجتماعي دارد؟ قاعدتاً سوال بهجايي است! اگر به کشوري که در آن زندگي کرده و میکنيم، به منابع و ارزشهای مصرفی و مخاطراتش بيانديشيم، خواهيم ديد که زمينشناسي ميتواند نقطه مشترک بخش بزرگي از مسائل و نيازمنديهاي زندگي اکثر ما باشد .بگذاريد چند مثال ساده بزنيم:
1- اگر بر اساس وضعيت زمينساخت، خانه و شهرسازي داشته باشيم، از ميزان خسارت جاني و مالي به هنگام بروز زمينلرزهها کاسته ميشد.
2 - برداشت بيرويه از آبهاي زيرزميني در تهران باعث شده است که ميزان نشست زمين در طي چند دهه اخير به شدت افزايش يابد و صدها فروچاله بهوجود آيد. از سوي ديگر، همين مسئله عامل مهم سستي بيشتر بسياري از برجها و سازههاي بلندمرتبه خواهد بود و به هنگام بروز زمينلرزه، ميزان خسارت به شدت افزايش خواهد يافت.
3- اگر برداشت آب از سفرههاي آب زيرزميني و پهنههاي آبرفتي از حد بگذرد، دشتهاي کشور، تبديل به بيابان خواهند شد و امکان زراعت و توليد غذا به طور کامل از ميان خواهد رفت.
4- کاهش رطوبت سطح خاک و خشک شدن تالابها، باعث خواهد شد تا ميزان چسبندهگي کانيهاي رسي و نمکها و ديگر رسوبهاي ريزدانه به حداقل برسد وبا اندک بادي، شاهد هجوم ريزگردها به شهرهاي بزرگي چون تبريز، اهواز، قم، سمنان، تهران خواهيم بود.
5- ساخت سدهايي روي رودخانههاي کرخه و کارون و کُر باعث خشک شدن تدريجي تالابهاي وسيعي شد که امروز تبديل به پهنههايي براي توليد ريزگرد شدهاند.
6- ساخت بيش از ۷۰ سد در حوضه آبريز درياچه اروميه، ضمن خشاکاندن بخش بزرگي از اين درياچه، به خاطر نمک موجود در رسوبات بر جاي مانده و سموم دفع آفات و فاضلابهاي شيميايي و صنعتي خشک شده، سلامت بيش از ۱۰ ميليون ايراني را به خطر انداخته است.
7- قطع درختان در مناطق کوهستاني زاگرس سبب ميشود که فرسايش خاک بتدريج افزايش يابد و حجم آب ذخيره شده در کوهپايهها به حداقل برسد و نهايتاً غذاي کمتري براي دام عشاير در دسترس باشد.
8- نمک موجود در سازند گچساران در نزديکي محل جانمايي سد گتوند باعث شد که بعد از آبگيري، کارون به شدت شور شود و وزارت نيرو مجبور به تامين هزينهاي اضافه براي مديريت جريان آب اين رودخانه شود. در حال حاضر، ميليونها تن آب نمک با غلظتي چند برابر آب خليج فارس در پشت سد گتوند ذخيره شده که در صورت رها شدن ميتواند باعث خشک شدن بخش عمدهاي از زمينهاي زراعي خوزستان شود.
9- انتقال آب و ساخت سازههاي آبي در چهار محال و بختياري به خشک شدن هزاران چشمه جوشان اين استان انجاميده و مهاجرت کشاورزان و روستاييان افزايش قابل توجهي يافته است. بسياري از روستاهايي که زماني نهر و يا رودخانههاي کوچکي از کنارشان عبور ميکرد، امروز محتاج تانکرهاي آب هستند.
آيا نسبت به ناديده گرفتن اين واقعيتها، احساس نگراني نميکنيم؟
بروز زمينلرزههاي پياپي در دو ماه اخير نگرانيهاي اجتماعي زيادي را سبب شده است. از مخاطرات زندگي در «مسکن مهر» شنيدهايم تا خطرهاي زيستن در مناطقي در تهران و حومه آن که روي گسل ساخته شدهاند. آيا هيچکدام از دولتهاي سازندگي، اصلاحات، مهرورز و تدبير و اميد، با توجه به شرايط زمينساختاري تهران و شهرهاي بزرگ کشور، نسبت به جان و مال شهروندان، مسئولانه عمل کردهاند و آيا توانستهاند از نگرانيهاي مردم بکاهند؟ چرا مدیریت جامعه به چنین مواردی توجه نمینمایند؟
آيا هيچکدام از دولتها برخوردي مسئولانه با منابع آب زيرزميني داشتهاند که در عمل بايد ذخيرهاي مناسب براي امروز و آينده کشور باشند؟ آيا ميدانيد بيش از ۸۰٪ منابع آب زيرزميني کشور به خاطر سياستهاي بد در زمينه توليد غذا و بيتوجهي به ميزان مصرف آب از بين رفته است؟
سال گذشته تعدادي از ساکنان استان چهار محال و بختياري در درگيريهاي مختلف، جان خود را از دست دادند. علت اين درگيريهاي خشونتآميز، چيزي جز از بين رفتن منابع آب نبود. وقتي بسياري از مردم در روزهاي اخير نام ايذه به عنوان يکي از مراکز درگيري ميان معترضان و نيروهاي امنيتي به گوششان خورد، حتي از محل دقيق اين مرکز مهم بختياريهاي زاگرس بيخبر بودند، اما برخي آموختند که ساخت سد کارون ۳ چه بلايي در دهه ۸۰ بر سر کار و زندگي بيش از ۱۰ هزار نفر از مردم منطقه آورد، و بدتر آنکه گروه قابل ملاحظهاي از مردم ايذه، بعد از احداث سد، نه آبي براي نوشيدن دارند و نه کاري براي گذران زندگي خود و خانوادهشان.
در نظر بگيريد گزارش معروف لرزهشناسي و زمينساخت تهران را که از عمرش بيش از سه دهه ميگذرد، اما مديران ارشد حکومتي و شهر تهران، کوچکترين توجهي به موارد ذکر شده و پيشنهادهاي اين گزارش، از جمله پرهيز از ساخت و ساز در محدودههاي پرخطر گسل خورده، نکردهاند.
در نظر بگيريد پيشبيني کارشناسان مديريت منابع آبهاي زيرزميني و آبخوانهاي کشور را که از سه دهه پيش به مقامهاي ارشد ايران در مورد آينده تاريک کشور در صورت تداوم برداشت بيرويه از آبخوانها بدون تغذيه مجدد آب در آنها، هشدار دادهاند، اما گوش کسي بدهکار نبوده است.
امروز ميدانيم که بيتوجهي به منابع آب در سياست و مديريت کشور در سوريه و يمن، چه بلايي بر سر شهروندان اين کشورها آورده است. وقتي مديران ارشد کشور توجهشان به حل کوتاه مدت مسائل و مشکلات باشد، نتيجه کار، چيزي جز توليد شرايط بحران سياسي و اجتماعي نخواهد بود.
اگرعلوم پايه و کاربردي مورد توجه دقيق مديران قرار بگيرند، شرايط بهتري براي زندگي شهروندان فراهم خواهد شد. فراموش نکنيم که از ميان رفتن منابع آب بسياري از شهرهاي کوچکي که در اعتراضات روزهاي اخير، کشته و زخمي دادهاند، ناشي از افزايش بيکاري و کاهش توان اقتصادي کشاورزان هم بوده است. فراموش نکنيم که کمبود منابع آب زيرزميني به مهاجرت گسترده روستائيان به حاشيه شهرها و حلبيآبادها منجر شده است. وقتي تعداد حاشيهنشينان در ۴ سال گذشته از ۱۱ ميليون به ۱۶ ميليون نفر افزايش يافته، و احتمال افزايش اين تعداد به بالاي ۲۰ ميليون تا پايان دولت فعلي ميرود، خواهيم ديد که بيتوجهي به حل مشکل آب، بحرانها و اعتراضهاي سراسري بيشتري را هم به دنبال خواهد داشت و بدون ترديد، با توجه به سوابق سرکوب در مناطق آسيب ديده، جانهاي بيشتري هم از دست خواهد رفت.
نظرات شما عزیزان: